نوآوری برای نيازهای ويژه بازار ايران
سالها است که برخی بازارهای ايران دستها را به نشانه تسليم در برابر امواج کالاها و محصولات وارداتی بالا برده و چيرگی مطلق نامونشانهای خارجی در آن بازارها ديگر کسی را به شگفتی نمیاندازد...
برای نمونه کافي است قدمی در بازار محصولات الکترونيک بزنيم تا دامنه گسترده اين چيرگی را دريابيم. تنها جنس کمياب و ناياب در اين بازار، محصولاتی با نشان «ساخت ايران» است. اين تسليم دردآور بر يک پيشفرض نانوشته استوار است که: «خلاقيت و نوآوری درخور ديگران است و شأن ما همان مصرفکنندگی است.»
اين پديده يک ويژگی خود تشديد شونده هم دارد؛ بهگونهایکه در گذر زمان اين تسليم ابعادی فزاينده میيابد و چه بسا نسل بعدی چيزی به نام کالای ايرانی را در اين بازارها به ياد نخواهد آورد؛ اما اين نوشته به نکتهای فراتر از اين واقعيت دردناک میپردازد: در اين نايابی نوآوری تکليف نيازهای ويژه بازار ايران چه میشود؟ اگر نيازهايي وجود دارند که ويژه ايران هستند و مبتکران اروپايي و آمريکايي یا چينی و کرهای به دنبال پاسخگويي نوآورانه به آنها نيستند، شايد فرصتهای نوآوری درخشانی برای شرکتهای ايرانی در پيوند با آنها وجود داشته باشند.
حقيقت اين است که کاستیهای گذشته در حوزه نوآوری و توسعه فناوری، نوعی شکاف فناوری ميان صنعت ايران و کشورهای پيشرو به وجود آورده است. از سوی ديگر سرعت پيشرفت فناوری هم زياد شده و امواج محصولات و فناوریهای بهبود يافته وارداتی هردم از راه میرسند و با ضربات پياپی خود مجالی برای عرض اندام اقدامات پراکنده داخلی نمیگذارند و هرگونه تلاش برای پرکردن اين شکاف را دشوارتر میکنند. اين جملات البته به معنای نااميدی نيست. ما ايرانيان چارهای جز ورود به عرصه نوآوران جهانی نداريم. بیشک آينده تاريکی در انتظار کشورهايي است که تنها مصرفکننده و تهماندهخوار ديگران باقی بمانند؛ بنابراين بايد نوآوری را از جايي شروع کرد که شانس کاميابی بيشتری داشته باشد. در آن صورت میتوان نوآوری را تمرين کرد و به آرامی دامنه آن را گسترش داد؛ اما آيا چنين فرصتهايي به راستی وجود دارند؟
پاسخ به پرسش بالا میتواند مثبت باشد. در بازار ايران نيازهايي وجود دارد که ويژه ايران و ايرانی است.
چنين مینمايد که اين نيازها به سه دليل تاکنون مورد توجه نوآوران خارجی قرار نگرفتهاند: (1) آنها عمدتا از وجود اين فرصتها بیخبرند؛ (2) پاسخگويي به اين نيازهای ويژه برای آنها اقتصادی نيست؛ و (3) آنها دانش و توانمندی لازم را برای نوآوری در اين زمينهها ندارند. با توجه به رکود نوآوری بومی در صنعت کشور، اين حوزهها شاهد نوعی سکون کامل شدهاند. گويي چرخ زمانه در اين حوزهها متوقف شده و همه چيز رنگ کهنگی به خود گرفته است. به بيان سادهتر، خارجیها به اين نيازهای ويژه ايران نپرداختهاند و داخلیها هم به دنبال نوآوری نبودهاند.
از قضا بهترين فرصتهای نوآوری در پرداختن به همين نيازها بیپاسخ مانده است. البته حضور نوآورانه و قدرتمند در اين حوزهها حتی میتواند فرصت حضور در بازارهای خارجی را پيش روی شرکتهای ايرانی بگشايد. گستره تمدنی ايران زمين (شامل کشورهای فارسی زبان يا با آداب و فرهنگ مشابه) میتواند اولين بازار بالقوه صادراتی باشد؛ اما اجازه دهيد با بيان نمونهای از اين نيازها و پاسخگويي نوآورانه به آنها، اين فرصتهای طلايي نوآوری را بهتر بشناسيم.
در صنعت موسيقی غربي دستگاهي به نام تيونر وجود دارد كه كمترين ميزان نوسان را در سازها نشان ميداد، اما جاي خالي چنين محصولی در موسيقي ايراني و حتي موسيقي شرقي به شدت احساس ميشد. در واقع تيونرهاي غربی نميتوانستند فواصل کوچکتر از نيمپرده (ويژه موسيقي شرقي) را تشخيص دهند. بنابراين جای خالی تيونري كه بتواند اين نتها را شناسايي يا نرمافزاري كه بتواند آنها را توليد كند در بازار ايران بسيار مشهود بود. در سال 1377 شرکت صوت آذين بهمنظور پاسخگويي به اين نياز ويژه بازار موسيقی سنتی ايرانی که تا آن زمان بیپاسخ مانده بود، شکل گرفت.
نخستين محصول نوآورانه اين شرکت در سال 1378 روانه بازار شد. كشش بازار و استقبال چشمگير اهالي موسيقي كشور از تيونر ربع پردهاي (يعني محصولی که بتواند ربع پردههاي توليدشده توسط سازهاي موسيقي ايراني را شناسايي کرده و نمايش دهد) باعث شد که نوآوریها تداوم يابد و ويژگیهای بهتری بر محصول اوليه افزوده شود. تاکنون چند نسل از اين محصول با موفقيت وارد بازار ايران شده است. در گام بعدی اين محصول در کشورهايي عرضه شد که جمعيت ايرانی قابل توجهی در آنها حضور دارند (همچون بازار آمريکا با چند صد هزار ايرانی). اما اين جريان نوآوری در همين جا متوقف نشد. ازآنجاکه موسيقی ترکی مشابهتهايي با موسيقی ايرانی دارد، اين دستگاه میتوانست با تغييراتی وارد بازار ترکيه شود. به تازگی اين شرکت توانسته با طراحی و ساخت نمونه ويژهای از اين محصول که متناسب با موسيقی ترکی باشد، وارد بازار بزرگ موسيقی در کشور ترکيه شود.
تجربه موفق این شرکت و تيونر ربع پردهاي ساخت اين شرکت، تنها يک نمونه از فرصتهای درخشان نوآوری برای نيازهای ويژه بازار ايران است. جالب اينجاست که تعداد اين فرصتها کم نيست؛ اما لازم است شرکتها ديدگاه خود را تغيير دهند تا اين فرصتها را بشناسند و برای پاسخگويي نوآورانه به آنها برنامهريزی کنند. فشار ويرانگر رقبای نوآور خارجی در اين فضاها کمرنگتر است. بنابراين، تمرين نوآوری در اين فضاها کمخطرتر همراه با شانس موفقيت بيشتر است. پرداختن به نيازهای ويژه بازار ايران میتواند باعث تقويت نوآوری بومی و زمينهساز گسترش نوآوری به فضاها و بازارهای ديگر باشد.
*مشاور مديريت نوآوری و مالکيت فکری (این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)
نوشته سيدکامران باقری*
بخش نهم