اجرای درست مسوولیت اجتماعی شرکت اینتل

اندی گرو، از بنیانگذاران شرکت اینتل، زمانی اذعان کرد که برخی از دیدگاه‌های اساسی او در زمینه اداره کسب‌و‌کارش از طریق خواندن کتاب موثر و مهم پیتر دراکر به نام «تمرین مدیریت» حدود 30 سال پس از انتشار آن در سال 1954 به‌ دست آمده است...

به گفته گرو، این تجربه نشان داد که «برخی از اصول چه مدت‌ زمانی ادامه داشته و تناسب خود را حفظ می‌کنند، حتی اگر شرایط تغییر کند.»
در 30 سال بعد از آن، کسانی که در اینتل کار می‌کنند، چه بدانند و چه ندانند، از همان دستورالعمل‌هایی پیروی می‌کنند که دراکر در همان چند صفحه، به‌خصوص در فصل پایانی کتاب به نام «مسوولیت‌های مدیریت» آن را تجویز کرده بود.
در اوایل ژانویه امسال، بریان زانیچ، مدیر اجرایی شرکت اینتل، در یک نمایشگاه کالاهای الکترونیکی در لاس‌وگاس، عنوان کرد اینتل اولین شرکتی بوده که به یک نقطه عطف مهم دست یافته است: این شرکت اکنون تولیدکننده و پخش‌کننده ریزپردازنده‌های صرفا «جنگ گریز» است. این ریزپردازنده‌ها، تراشه‌های کامپیوتری عاری از آن دسته از مواد معدنی هستند که افسران عالی‌رتبه ارتش در جمهوری دموکراتیک کنگو و دیگر نقاط جنگ‌زده آفریقا از مزایای آن بهره برده‌اند.

گروه‌های مسلحی که سالانه بیش از 100 میلیون دلار از تجارت مواد معدنی در شرق کنگو بهره‌مند می‌شوند، برای کنترل باارزش‌ترین معادن و مسیرهای حمل‌و‌نقل، دائما دست به کشتار مردم بی‌گناه می‌زنند. در ضمن، آن دسته از مواد معدنی از جمله فلز کولتان، قلع، تنگستن و طلا که به‌صورت غیرقانونی استخراج می‌شوند، به انبوهی از محصولات الکترونیکی با برندهای مشهور تبدیل می‌شوند.
زانیچ می‌گوید: «این مواد معدنی مهم هستند، اما نه به اندازه زندگی مردمی که برای به‌دست آوردن آن هر کاری می‌کنند.»

در ابتدایی‌ترین مرحله، ابتکار اینتل نشانه این موضوع بود که کسب‌وکارها در خلأ به سر نمی‌برند. بسیاری از تصمیم‌گیری‌های روزمره آنها مواج‌وار به سوی دنیا در حرکت است – این تصویری بود که دراکر در کتاب «تمرین مدیریت» خود، مدت‌ها قبل از اینکه اصطلاح «مسوولیت اجتماعی» برای اولین بار مطرح شود، به آن اشاره کرده بود.

او نوشت: «مهم‌ترین موضوع این است که مدیریت می‌داند باید اثر سیاست کسب‌وکار و عملکرد آن را در قبال جامعه در نظر بگیرد و باید در نظر بگیرد که آیا این عملکردها منجر به ارتقای رفاه عمومی و باورهای ابتدایی جامعه ما می‌شود تا در ثبات، قدرت و هماهنگی آن نقش داشته باشد.»
شاید سوالی در مورد آنچه دراکر در پیش‌گرفته مطرح باشد؛ دراکر این ایده را در کتاب خود به نام «مدیریت: وظایف، مسوولیت‌ها، عملکردها» که در سال 1973 به چاپ رسید، تقویت کرد. او در این کتاب می‌نویسد: «هر شخصی مسوول تاثیرات آگاهانه و ناآگاهانه‌ای است که از دیگری می‌گیرد و تاثیرات اجتماعی یک سازمان، از مسوولیت‌های مدیریت است. مدیران مسوولیتی خاص دارند، حتی زمانی که توانایی‌های خاصشان به آنها قدرت عمل دهد.»

در مثالی که در اینجا آوردیم، این موضوع مطمئنا وجود داشت. شرکت اینتل برای مدیریت زنجیره عرضه خود صرفا دانشی در اختیار دارد که باعث می‌شود این شرکت از مواد معدنی جنگی استفاده نکند.
کارولین دوران که مستقیما در منبع‌یابی جهانی و تدارکات شرکت اینتل همکاری می‌کند، به شبکه خبری NPR گفت: «حتی پس از آن، این مساله برای ما یک چالش مهم بود و همه چیز را در نظر گرفته‌ایم.»
در واقع، سال‌ها طول کشید تا این شرکت نحوه ردیابی آنچه که در کنگو استخراج می‌شود را کشف کند و سپس منشا مواد معدنی مختلف را از طریق بازرسی‌های یک شخص ثالث و بازدید از محل متنوع‌سازی کند.

برخی از این ناظران منکر تلاش‌های اینتل شده‌اند. آنها عقیده دارند که زانیچ و تیم وی انگیزه خود را حداقل تا حدی به واسطه قانون سال 2010 به دست آورده‌اند که شرکت‌ها را ملزم به افشا کردن این موضوع می‌کند که آیا محصولات آنها از مواد معدنی جنگی تشکیل شده است یا خیر.
مجله اینترنتی Engadget ‌در مورد این قانون می‌نویسد: «قانون جدید ایالات‌ متحده هیچ نوع تجارتی را محدود نمی‌کند، اما به شرکت‌هایی که از مواد جنگی استفاده نمی‌کنند، اجازه می‌دهد از برچسب‌هایی با عنوان «جنگ گریز» روی محصولاتشان استفاده کنند. از این رو اطمینان داریم که متخصصان دقیق بازاریابی، حتی در حال حاضر که ما از آن صحبت می‌کنیم، در حال تولید چنین محصولاتی هستند.

این موضوع در نهایت به کجا ختم می‌شود؟ اگر مشتریان به اینگونه موارد اهمیت بدهند که اطمینان دارم این‌طور است، پس چه مشکلی در جهت ارزش‌گذاری به آنها در این زمینه وجود دارد؟ استفاده از واژه «جنگ‌گریز» به‌عنوان یک مزیت بازاریابی چه اشکالی را ایجاد می‌کند؟
دراکر اذعان کرده: «روش ایده‌آل این است که از بین بردن اثرات را به یک فرصت کسب‌وکار سودآور تبدیل کنیم.»

دوران تردید ندارد که اینتل در حقیقت می‌خواهد به این هدف برسد. وی می‌گوید: «در نهایت این مردم و مصرف‌کنندگان هستند که باید مشخص کنند چه کسی کار درستی انجام می‌دهد و بالعکس.»
به‌طور کلی، بسیاری از شرکت‌ها نتوانستند مانند اینتل واکنشی اینچنین جسورانه داشته باشند. گزارش سال 2012 یک سازمان غیرانتفاعی آمریکایی که در جهت پایان دادن به فجایع سودان، شرق کنگو و دیگر مناطق، تلاش می‌کند، به پیشتازی شرکت‌های اینتل، HP، موتورولا و اپل در زمینه منع استفاده  از مواد معدنی جنگی اشاره دارد.

به گفته ساشا لژنِو، تحلیلگر ارشد این سازمان، آخرین اقدام اینتل موفقیتی بزرگ محسوب می‌شود، چون باعث می‌شود ابهامات زنجیره عرضه از بین برود و منبع‌یابی آن شفاف‌تر شود.
و در نهایت اگر اینتل در نتیجه این اقدامات موفق به جذب مشتریانش شود، به جای بدبینی باید از آن تجلیل کرد.

 

نويسنده: Rick Wartzman
مترجم: شهلا زماني
منبع: Time